انواع عشق در نظریه استرنبرگ
انواع عشق در نظریه استرنبرگ
درواقع میتوان دیدگاه استرنبرگ را به یک مثلث تشبیه کرد که همواره این ۳ عنصر در فرآیند عشق دخالت میکند. از نظر استرنبرگ سه بعد عشق به ندرت در فردی به طور مساوی جمع میشود و میزان وجود هر یک از ابعاد در روابط عاشقانه متفاوت است. همچنین عنوان میکند که مولفههای صمیمیت، شور و اشتیاق (شهوت) و تصمیم/تعهد در ترکیب با یکدیگر ۸ نوع متفاوت از عشق را به وجود میآورند که هر کدام ویژگیها، محاسن و معایب خود را دارند اما برخی از انواع عشق با سطوح بالاتری از رضایتمندی همراهاند.
با توجه به مثلث عشق استرنبرگ انواع عشق عبارتاند از:
انواع عشق | صمیمیت | شور و شوق | تصمیم/تعهد |
فقدان عشق | ضعیف | ضعیف | ضعیف |
دوست داشتن | قوی | ضعیف | ضعیف |
شیفتگی | ضعیف | قوی | ضعیف |
عشق پوچ | ضعیف | ضعیف | قوی |
عشق رمانتیک | قوی | قوی | ضعیف |
عشق رفاقتی | قوی | ضعیف | قوی |
عشق ابلهانه | ضعیف | قوی | قوی |
عشق آرمانی (کامل) | قوی | قوی | قوی |
1- فقدان عشق: زمانی است که ابعاد سه گانه عشق در روابط افراد بسیار کمرنگ است یا اصلاً وجود ندارد. مثل بسیاری از روابط رسمی که افراد مرتبط با یکدیگر دارند. اگر احساس شخص نسبت به شریک زندگی از این نوع باشد، این رابطه در معرض خطر است. این نوع رابطه را در بین زوجینی می بینیم که با وجود اینکه طلاق رسمی نگرفته اند، اما زوجین با فرد دیگری ارتباط خود را شروع کرده و با همسر خود به ندرت ارتباط جنسی برقرار می کند. از طرفی صمیمیتی نیز بین آنها وجود ندارد. این زوجین به احتمال زیاد به خاطر ترسهای اجتماعی به زوجيت خود ادامه می دهند.
آیدا یکی از دوستانم بود که زندگیش را برایم تعریف می کرد. او هیچ علاقه ای به همسر خود نداشت. سالها بود که دلزدگی شدیدی درونش ایجاد شده بود. اما می ترسید که کاری انجام بدهد. عدم پشتوانه مالی، خانوادگی و ترسهای زیاد از واژه طلاق باعث شده بود که کماکان در کنار همسرش به زندگی مشترکشان ادامه بدهند. هر روز نگرانی های زیادی را با خود حمل می کرد. بیشتر و بیشتر از هم ایراد می گرفتند اما هیچ کدام از آنها جرأت پذیرش این وضعیت و انجام اقدام درست برای حل این مشکل را نداشتند. سارا بعد از مدتی علاقه مند به مردی شده بود و دوست داشت در صورت جدایی، با این شخص ازدواج کند.
زندگی آنها مدتها بود که از هم گسسته بود. همه مولفه های عشق به مقدار خیلی ضعیف در زندگی آنها وجود داشت اما این دو کماکن به ارتباط خود ادامه می دادند.
2- دوست داشتن: زمانی است که فقط عامل صمیمیت وجود داشته باشد و از دو بعد دیگر خبری نیست یا بسیار کمرنگ است. این نوع عشق، احساس ایجاد یک رابطه دوستی عمیق و حقیقی میباشد. در این حالت احساس دلسوزی، رفاقت، گرمی، مهر و علاقه و هیجانات مثبت وجود دارد. اما احساس شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد وجود ندارد. در اصل در این نوع ارتباط، رابطه زناشویی نیست.
3- شیفتگی (دلباختگی): در یک زندگی پر از مشکلات بزرگ شده بود. رابطه پدر و مادرش اصلا خوب نبود و هر کدام خانه ای جداگانه داشتند، اما از هم جدا نشده بودند. طبع گرمی داشت و نیاز جنسی بالا اما سعی می کرد که با هیچ مردی ارتباط نداشته باشد. از نظر او همه مردها بی مسئولیت هستند و آدم را ترک می کنند. به هر کسی که به او نزدیک می شد، به تندی پاسخ می داد.
یکی دو ماه بود که با یک مشکل مالی مواجه شده بود و این مسئله به شدت او را ناراحت می کرد. احساس بی پناهی و یأس همه وجودش را گرفته بود. یکی از اطرافیانش برای مدت زیادی به وی ابراز علاقه کرده بود اما او همیشه با سردی پاسخ می داد.
در یکی از شبها که دلش حسابی گرفته بود، تصمیم گرفت دل را به دریا بزند و به ساسان پیام بدهد. یک پیام کوتاه: سلام
ساسان خیلی سریع به او جواب داد و گفتگو شروع شد. شب راحت تر خوابید و دلش آرام شد. ساسان فردا به او زنگ زد و گفت اگر امکان دارد همدیگر را ببینیم. او هم با کلی دودلی قبول کرد. هنوز پر از بغض و ناراحتی بود. فشارهای این چند وقته از پا درش آورده بود. هیچ کسی نبود که به او محبت کند.
با هم زمان قرار را مشخص کردند و ساسان در ساعت مقرر با ماشین به دنبالش آمد. سوار ماشین شد. هنوز ترس داشت و مضطرب بود. اما ساسان با خوشحالی از اینکه بالاخره توانسته دل او را به دست بیاورد، حرف می زد و تعریف می کرد. ساسان پیشنهاد داد به کافی شاپ بروند. اما او قبول نکرد. گفت فعلا دوست ندارم در مکان های عمومی دیده بشویم. می ترسم کسی ما را با هم ببیند. تصمیم گرفتند که ساسان ماشین را در گوشه ای پارک کند و یک ساعتی با هم صحبت کنند.
شیما هنوز بهم ریخته بود. ساسان به آرامی از او سوال کرد، چیزی شده؟ چرا نگرانی؟ من می توانم کمکی کنم؟ از پاسخ دادن طفره رفت. دوست نداشت کسی برایش دلسوزی کند. می ترسید که حرفی بزند.
به یکباره بغضش ترکید. خودش نمی دانست چه اتفاقی افتاده است. چرا اینطوری شدم؟ ساسان برای آرام کردن شیما دستمال کاغذی به دستش داد و فقط چند لحظه دستش را گرفت و بعد فقط به وی نگاه کرد.
احساس آرامش همه وجود شیما را در بر گرفت. انگار تشنه همان چند لحظه دستهای مردانه ای بود که سالهاست از وی دریغ شده است. گریه هایش بعد از مدتی بند آمد. حرفی نزد. از دردهایش چیزی نگفت. اما در وجودش احساسی در حال جوانه زدن بود.
روزهای بعدی شیما مدام منتظر تماس های ساسان بود. همه چیز برایش رنگ و بوی دیگری گرفته بود. هیچ وقت فکر نمی کرد بتواند به مردی علاقه مند بشود. با وجود اینکه ساسان خیلی زود عصبانی می شد، نامنظم بود، گاهی به شیما توهین می کرد و حتی یکبار پیش آمده بود که موقع جر و بحث دست روی وی بلند کرده بود، اما شیما نمی توانست از وی دل بکند.
همیشه دستهای گرم ساسان به او امید دوست داشته شدن می داد. هیچ چیز مشترک دیگری بجز لحظه های عاشقانه شان در ارتباطشان وجود نداشت. هیچ وقت فکر نمی کرد که به خاطر یک مرد، اعتقاداتش را زیر پا بگذارد. با همه اینکه بعد از مدتی ساسان را کمتر می دید و به هر نحوی قرار ملاقات ها لغو می شد، اما ساسان الان همه چیز زندگی او بود.
هر وقت که از وی می خواست که حداقل رسمابه خواستگاری او آمده و با هم ازدواج کنند، به هر بهانه ای این موضوع را به عقب می انداخت.
در این نوع عشق بعد شور و شوق (شهوت) بر روابط افراد یا احساس یک فرد نسبت به دیگری حاکم است. یک حالت شدید شور و اشتیاق است که در آن فرد به شدت و به طور افراطی مجذوب شده، درحالی که تعهد و صمیمیت واقعی وجود ندارد. در این حالت فرد به صورت وسواس گونه از طرف مقابل شخص ایده آلی میسازد. در این نوع عشق درجه بالایی از برانگیختگی فیزیولوژی و روانی وجود دارد که ناشی از ترشح هورمون های جنسی است. این نوع عشق با وصل به معشوق به شدت پایان میپذیرد و ممکن است به تنفر تبدیل شود.
4- عشق پوچ (تهی): در این نوع عشق فقط بعد تصمیم/تعهد وجود دارد و سایر ابعاد وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است. به طور معمولی این نوع عشق در یک رابطه بلند مدت راکد وجود دارد که در آن زوجها رابطه هیجانی و عاطفی متقابل را از دست دادهاند و یا آنقدر با هم ماندهاند که به همدیگر عادت کردهاند یا به علت ترس از بی کسی و یا به خصوص برای فرزندان با هم میمانند. همچنین این نوع عشق در ازدواجهای از پیش ترتیب داده شده نیز دیده میشود. زوجی که دچار عشق تهی باشند در اصل مدتها است که درگیر طلاق خاموش شده اما به عللی که بیان شد، آن را ثبت نکرده اند.
5- عشق رمانتیک: این نوع عشق ترکیبی از صمیمیت و شور و شوق است که بر اساس دو جنبه جذابیت فیزیکی و عاطفی استوار است. نوعی احساس نزدیکی، قرابت و پیوند بین دو زوج است. در این حالت اعتماد بسیار بالایی نسبت به همسر وجود دارد و به لحاظ عاطفی به شدت به او نزدیک است. در این نوع عشق خود افشایی بسیار بالاست و شخص بدون ترس از طردشدن، عقاید و افکار خود را با همسرش درمیان میگذارد و زمانی که افکار و احساس خود را برای طرف مقابل ابراز میدارد، حالت شور و شوق را در اوج خود تجربه خواهد کرد. با این حال به دلیل نداشتن بینش و تعهد، امکان تداوم این عشق اندک است و در صورتی که رابطه به علت ارضای نیازهای زوجین تداوم یابد به مرور زمان تعهد در روابط آنها به وجود میآید. رابطه رمانتیک یک رابطه بیمار و ناقص است. ازدواج های سفید که امروزه در جامعه مطرح می شود، از این نوع عشق می باشد.
6- عشق رفاقتی: این نوع عشق ترکیبی از صمیمیت و تعهد است. یک رابطه دوستانه پایدار، طولانی مدت و متعهدانه که همراه با مقدار زیادی صمیمیت است. در این نوع عشق تصمیم بر آن است که شخص همسرش را دوست داشته باشد و به باقیماندن با او متعهد میباشد. این نوع عشق همراه با بهترین روابط دوستانه است که رفتار شهوانی در آن نیست یا خیلی کمرنگ است و رفتار عطوفت ورزانه در آن دیده نمیشود. بسیاری از عشقهای آرمانی که دوام یابد و پایدار شود، تبدیل به عشق رفاقت آمیز خواهد شد. این نوع عشق بین دو همکار که سالها با یکدیگر کار کردهاند یا بین یک زوج که دارای فرزندانی هستند مشاهده میگردد. با نام دیگر می توان این نوع عشق را طلاق عاطفی نامید زیرا رابطه زناشویی که یکی از بخش های عشق است در این رابطه دیده نمی شود.
در سالهای اخیر چندین مراجعه کننده با این مشکل برای گرفتن مشاوره نزدم آمده اند. اغلب این نوع عشق در بین زوجینی بوجود می آید که یکی از آنها ناتوانی جنسی دارد. به عنوان مثال مرد بنا به دلایل فیزیولوژی یا روانی نمی تواند رابطه جنسی برقرار کند. اما به زندگی خود متعهد بوده و با تمام وجود سعی می کند تمامی وظایف دیگر خود را انجام دهد. به همسرش کمک می کند که رشد اجتماعی شایانی کرده و یا مواردی را برایش فراهم می کند تا مبادا ترک شود.
مشکل اکثر زنان یا مردانی که در این نوع روابط قرار می گیرند، وسواس فکری و عملی است. آنها از طرفی خوبی های طرف مقابل را می بینند به طوریکه نگران می شوند که اگر طلاق بگیرند، شاید نفر بعدی نتواند به این خوبی نیازهای مالی و اجتماعیشان را برطرف کند. اما از طرفی نیازهای جنسی برآورده نشده به آنها فشار آورده و حتی زمینه خیانت را باز می کند. احساس گناهی که در این افراد دیده می شود بسیار زیاد است. فکر می کنند اگر تقاضای طلاق کنند، به معنی آن است که نمک نشناس بوده و قدر محبت های طرف مقابلشان را ندانسته اند. به همین دلیل در عین حال که مدام به طلاق فکر می کنند و هر روز عصبی تر می شوند، نمی توانند تن به جدایی بدهند.
7- عشق ابلهانه: این نوع عشق، از ترکیب شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد به وجود میآید و صمیمیت درآن دیده نمیشود. زوجین صرفاً براساس حالت شور و شوق (شهوت) نسبت به هم متعهد هستند و رابطه صمیمانه و عاطفی عمیقی با همدیگر دارند. این حالت گردبادی از هیجانات است که زود فروکش میکند. استرنبرگ معتقد است دراین حالت افراد در نگاه اول عاشق یکدیگر میشوند و خیلی زود بدون اینکه همدیگر را بشناسند به داشتن یک رابطه طولانی متعهد میگردند. این عشق خیلی شدید و اغلب وسواس گونه است. فرد نمیتواند فکر خود را از او رها کند، شدیداً آرزو میکند به او نزدیک شود، او را لمس کند و با او در هم آمیزد و با این تخیلات به فرد حالت شوریدگی دست میدهد.
برایم جالب است. هنوز در جامعه باز هم با خانواده هایی مواجه می شویم که فکر می کنند، در صورتی که یک خواستگار برای دخترشان پیدا شد، بهترین حالت این است که سریع به عقد هم در بیایند. به آنها اجازه داده نمی شود که بیشتر همدیگر را بشناسند، با یکدیگر گفتگوی بیشتری انجام بدهند و بفهمند که آیا نقاط مشترک دارند یا خیر. این افراد تصور می کنند، تعهد زناشویی یعنی اتمام یک فرایند و بعد از آن طرفین زندگی خود را به خوبی ادامه می دهند و خیلی طبیعی است که بخواهند جر و بحث کنند و حتی در مواردی به مشکل بر بخورند.
یادشان می رود که می شود تعهد را هم زیر پا گذاشت و یکی از مهمترین مواردی که در طولانی مدت به افراد کمک می کند که بتوانند با یکدیگر سالهای سال کنار هم خوشبخت و شاد به زندگیشان ادامه بدهند و فرزندان سالمی را به جامعه تحویل بدهند، وجود صمیمیت (با توضیحاتی که از قبل داده شد) در ارتباط است.
معمولا این زوجین وقتی وارد زندگی شده، دعواهایشان شروع می شود. آن وقت است که به آنها پیشنهاد داده می شود که فرزند بیاورند و گفته می شود که خیلی عادی است که در یک زندگی دعواهای بسیاری وجود داشته باشد و اگر شخص بیشتر از حد بخواهد گله و شکایت کنند، به او گفته می شود که خودت این فرد را انتخاب کردی.
انتخاب زمانی می تواند درست و صحیح باشد که ما با بررسی کامل یک موضوع، آن را انتخاب کرده نه اینکه چشم بسته وارد یک رابطه شویم.
عشق کامل (آرمانی) ترکیبی از سه حالت صمیمیت، شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد است.
8- عشق کامل (آرمانی): این نوع عشق ترکیبی از سه حالت صمیمیت، شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد است. در این حالت فرد همسر خود را به عنوان یک انسان دوست میدارد و به او احترام میگذارد، به او متعهد است و از طریق برقراری ارتباط درست با او احساس نزدیکی میکند. رفتار دوستانه، رفاقت آمیز، محبت آمیز و مراقبت آمیز خواهد داشت. روابط زناشویی همراه با تعهد به وفاداری و اوج لذت بدون احساس گناه تجربه میشود. استرنبرگ (۱۹۸۸) عنوان میکند رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگهداشتن آن است. شاید شنیدن این جمله آخر، شما را دلسرد کند. اینکه حتی اگر این عشق را به دست بیاورید، باز هم نگهداشتن آن سخت است.
ارادتمند
الهه کمالی دهقان
درباره الهه کمالی دهقان
می توانید در بخش درباره من، زندگی نامه من را مطالعه کنید
نوشته های بیشتر از الهه کمالی دهقان
دیدگاهتان را بنویسید